۱۲ آبان ۱۳۹۷

نمی‌تونی نفس بکشی

تا حالا بین دوتا سنگ گنده موندی؟
دوتا هم شاید بیشتر، انگار که یه فضای سنگی که از همه‌طرف داره فشارت میده
و
تاریکه.
هی به مغزت میگی بشمره از ده تا یک.
هی نفس میکشی با شماره‌ها.
هی آرامش دریا و ساحل رو تصور میکنی و باز فکرت میره به اون ساحلی که توی پیاده‌روش، رو سکوهای سیمانیش، یه مردی دراز کشیده بود.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر