چای تلخ
۲۹ شهریور ۱۳۹۱
عرق تمام شده بود و آقای راعی دیگر آقای راعی نبود، بوی کاج بود و صدای ضعیف و دور خیابان و زوزه سگی که آن دورها بود، و نسیمی که داشت با موی کسی بازی میکرد که از یاد برده بود سیگار زیر لبش را روشن کند.
بره گمشده راعی - هوشنگ گلشیری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر