چای تلخ
۱۴ تیر ۱۴۰۲
هزار تکهی پراکنده میشوم
هر کار میکنم تا اون شب آخر که کنارت خوابیدم از ذهنم دور شه.
تا از انفجار گریه دور باشم.
قلبم و روحم توان این فاصله رو نداره.
دارم از هم میپاشم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر